"

March 1, 2015

از تو بیش از همه دنیا، از خودم بیش از تو خسته‌م



گلایه (اجرایِ زنده): اردلان سرفراز / منوچهر چشم‌آذر / داریوش
تنظیم برای اجرای زنده: علی الهی

از دستِ عزیزان چه بگویم گله‌ای نیست 
گر هم گله‌ای هست دگر حوصله ای نیست 
سر گرم به خود زخم زدن در همه عمرم 
 هر لحظه جز این دستِ مرا مشغله‌ای نیست 

دیریست که از خانه خرابان جهانم 
بر سقفُ فرو ریخته ام چلچله‌ای نیست 
در حسرتِ دیدار تو آواره‌ترینم 
 هر چند که تا منزلِ تو، فاصله‌ای نیست 

 روبرویِ تو کیم من؟ یه اسیرِ سرسپرده
چهرة تکیده‌ای که تو غبارِ آینه مرده 

من برایِ تو چی هستم؟ کوهِ تنهایِ تحمل 
بینِ ما پلِ عذابه‌، منِ خسته پایة پل

ای که نزدیکی مثِ من،‌ به من اما خیلی دوری 
 خوب نگاه کن تا ببینی، چهرة درد و صبوری

کاشکی می‌شد تو بدونی من برایِ تو چی هستم 
 از تو بیش از همه دنیا از خودم بیش از تو خسته‌م 
ببین که خسته‌م تنها غروره عصای دستم 

از عذابِ با تو بودن در سکوت خود خرابم 
نه صبورم و نه عاشق، من تجسم عذابم 

 تو سراپا بی خیالی، من همه تحملِ درد 
 تو نفهمیدی چه دردی، زانویِ خسته‌مو تا کرد 

زیر بارِ با تو بودن یه ستونِ نیمه جونم 
این که اسمش زندگی نیست 
جون به لب هام می‌رسونه 
هیچی جز شعرِ شکستن، قصه ی فردای من نیست 
 این ترانة زواله، این صدا صدایِ من نیست 
ببین که خسته‌م، تنها غروره عصایِ دستم 
کاشکی می‌شد تو بدونی من برای تو چی هستم 
 از تو بیش از همه دنیا، از خودم بیش از تو خسته‌م 
ببین که خسته‌م ،‌ غرورِ سنگم اما شکسته‌م

No comments:

Post a Comment